نمایشگاه «رختُ آویز» سفری است به مرزهای میان هنر و پوشاک و روایتی نو از تن آریههای مفهومی. جایی که لباسها نهتنها وسیلهای برای پوشش، بلکه بستری برای بیان روایتهای شخصی از روح بی پروای هنرمند هستند. روایتی شاعرانه و استعاری از لباس به عنوان بازتاب هویت، احساسات و تجربه انسانی است. این نمایشگاه به کاوش در خاطرات، تعلقات و بیان فردی و ذات هنرمند پرداخته است و از هنرمندان عرصههای مختلف هنر دعوت به خودبیانگری از طریق لباس کرده است.
به همین مناسبت و هم زمان با برگزاری این نمایشگاه گفتوگویی با وحید آرین،کیوریتور نمایشگاه در روایت اول و اولدوز زرگر یکی از هنرمندان شرکت کننده در روایت دوم، انجام شد که در دو بخش ارائه خواهد شد.
روایت اول گفت و گو با آقای وحید آرین
ایدهی اصلی و عنوان “رختُ آویز” چه بود؟
من همواره در زمینهی هنر فعالیت میکنم؛ نقاش هستم، طراح لباس و همچنین در حوزهی کیوریتوری فعالیت دارم. تلاش میکنم نمایشگاههای من، هم از یکدیگر و هم از سایر نمایشگاههایی که در تهران برگزار میشوند، متمایز باشند. ایدهی “رخت و آویز” از آنجا شکل گرفت که خودم در زمینهی طراحی لباس و مد فعالیت میکنم و این حوزه، علاقهی اصلی من در تمام شاخههای هنری است. همیشه تمایل داشتم که مقولهی لباس د رویدادهای هنری مطرح شود، اما تاکنون چنین موضوعی در یک گالری هنری مورد توجه قرار نگرفته بود.
به همین دلیل تصمیم گرفتم از هنرمندانی که در زمینههای مختلف طراحی لباس،فایبر آرت (هنر الیاف و دوخت و دوز) نقاشی، تصویرگری و مجسمهسازی و طراحی جواهر فعالیت دارند دعوت کنم تا برای این نمایشگاه آثار همیشگی خود را با هر متریالی که کار میکردند در قالب یک لباس یا تنپوش مفهومی ارائه دهند.
ما معمولاً در نمایشگاهها با آثار هنری (Artworks) مواجه هستیم، اما در این نمایشگاه، آنچه ارائه شده، هنر پوشیدنی (Artwear) است. این ایدهی اصلی نمایشگاه “رخت و آویز” بود.
از سوی دیگر، انتخاب نام “رخت و آویز” نیز برای من جذاب بود، چراکه علاقهمند به بازی با کلمات هستم. هنگامی که نمایشگاهی متفاوت برگزار میکنم، سعی دارم نامی انتخاب کنم که در عین عامیانه بودن، برای مخاطب آشنا باشد. “رخت و آویز” اشارهای به همان “هنگر” دارد که لباسها و وسایل بر آن آویزان میشوند. این نام علاوه بر ارتباط مستقیم با مفهوم نمایشگاه، به نحوهی ارائهی آثار نیز اشاره دارد، چراکه اکثر آثار این نمایشگاه به صورت آویخته از سقف به نمایش درآمدهاند و این شیوهی نمایش، تفاوتی در نحوهی ارائهی آثار ایجاد کرده است.

چطور شد که پس از نمایشگاه مجسمه و نمایشگاه دیو، به سمت لباس آمدید؟
نمایشگاه دیو خیلی قبل تر بود. برای من بسیار مهم است که نمایشگاههایم نه تنها از یکدیگر، بلکه از سایر نمایشگاههایی که برگزار میشوند نیز متمایز باشند. از آنجا که لباس همواره دغدغهی من بوده و هست، تمایل داشتم جنبهی هنری مد و فشن را پررنگتر کنم و به مخاطبان نشان دهم که لباس، فراتر از یک پوشیدنی جذاب، میتواند یک اثر هنری هیجانانگیز باشد.

معیار انتخاب هنرمندان این نمایشگاه چه بود؟
به دلیل فعالیت حرفهایام، با هنرمندان بسیاری آشنا هستم و کارهایشان را دنبال میکنم. برخی از آنها را از پیش میشناختم و با آنها همکاری کرده بودم، برخی را در نمایشگاهها و رویدادهای هنری دیده بودم، یا کارهایشان را در جاهای مختلف مشاهده کرده بودم.
از آنجایی که با فضای ذهنی بسیاری از این هنرمندان آشنا بودم، میتوانستم تشخیص دهم که چه کسی توانایی اجرای استیتمنت نمایشگاه را دارد. زمانی که پیشنهاد همکاری میدهم، برایم مهم است که فضای فکری و سبک کاری هنرمند با ایدهی نمایشگاه همخوانی داشته باشد تا خروجی نهایی موفقیتآمیز باشد.
چشمانداز شما برای آیندهی این نمایشگاه چیست؟ آیا قصد دارید این نمایشگاه یا نمایشگاههای مشابه را ادامه دهید؟ یا ممکن است مدیوم را تغییر دهید؟
بازدید از نمایشگاه بسیار قابل توجه بود. برای مثال، در نخستین جمعهی برگزاری، حدود ۲۲۰۰ نفر از نمایشگاه بازدید کردند، به حدی که حتی پیدا کردن هنرمندان برای من دشوار شده بود. فضای نمایشگاه چندان بزرگ نیست، اما روزانه بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر از آن بازدید میکنند و بازخوردهای بسیار مثبتی دریافت کردهایم.
این نمایشگاه بهویژه برای دانشجویان طراحی لباس بسیار جذاب و هیجانانگیز بود، چراکه چنین رویدادی با این کیفیت، تاکنون برگزار نشده بود. با توجه به این بازخوردهای مثبت، در نظر دارم این نمایشگاه را بهصورت سالانه تکرار کنم. بهعنوان مثال، سال آینده “رخت و آویز ۲” را با یک مفهوم جدید برگزار کنم، بهطوری که داستانی برای نمایشگاه تعریف شود و آثار با آن داستان همخوانی داشته باشند.

آیا به برگزاری این نمایشگاه در خارج از ایران نیز فکر کردهاید؟
پیشنهادهایی برای برگزاری نمایشگاه در کشورهای عربی و اروپایی داشتهام، اما در حال حاضر ترجیح میدهم این پروژه را در همینجا ادامه دهم.
در بسیاری از آثار نمایشگاه المانهایی همچون ماهی و پرنده تکرار شده بود. آیا این انتخاب آگاهانه بود؟
من بهطور کلی موضوع خاصی را به هنرمندان تحمیل نمیکنم. معمولاً متنی میان نثر و نظم تهیه میکنم که جنبهی احساسی دارد و هر هنرمند، بر اساس حال و هوای خود، برداشتی از آن دارد.
برای مثال، هنرمندی که سبک کاریاش دارک (تاریک) است، این جنبه را در اثرش برجسته میکند، درحالیکه فردی با روحیهی شاد و کودکانه، جنبهای متفاوت از متن را منعکس خواهد کرد. در این نمایشگاه، متوجه شدم که سه هنرمند بهطور مستقل از نماد ماهی در آثارشان استفاده کردهاند، درحالیکه هیچیک از آنها از انتخاب دیگری مطلع نبودند. این همگرایی ناخودآگاه برای من بسیار جذاب بود، چراکه نشان میدهد چگونه یک متن یا فضا میتواند الهامبخش برداشتهای گوناگون باشد.

بازخوردها را چگونه ارزیابی میکنید؟
همانطور که در هر نمایشگاهی بازخوردهای مثبت و منفی وجود دارد، این نمایشگاه نیز از این قاعده مستثنا نبود. اما نکتهی مهم این است که بازخوردهای مثبت بسیار بیشتر از بازخوردهای منفی بود.
پیام فرهنگی این نمایشگاه چه بود؟ هدف شما از برگزاری آن در قالب مد و فشن چیست؟
در سالهای اخیر استعدادهای بسیاری در کشور ما ظهور کردهاند؛ جوانانی که نام و نشان خاصی ندارند، اما کارهایشان در سطح جهانی قابل رقابت است. بسیاری از این افراد به دلیل نبود ارتباطات، امکان دیده شدن ندارند. آنها آثارشان را در صفحات شخصیشان منتشر میکنند، اما این صفحات اغلب دنبالکنندگان زیادی ندارند.
ازآنجاکه هیچکس به این مقوله نمیپرداخت، تصمیم گرفتم خودم دست به کار شوم. ازآنجاکه به کارهای متفاوت علاقه دارم و مد همیشه یکی از دغدغههای اصلی من بوده است، این نمایشگاه را بهعنوان فرصتی برای معرفی این هنرمندان برگزار کردم. بسیاری از دانشجویان طراحی لباس که از نمایشگاه بازدید کردند، انگیزهی بیشتری پیدا کردند تا بهطور جدی در این حوزه فعالیت کنند. من کارم را در دورهای آغاز کردم که چنین نمایشگاههایی بههیچوجه جدی گرفته نمیشدند، اما اکنون شرایط تغییر کرده است و این رویداد میتواند اتفاقی مثبت در این مسیر باشد.

پیام شما برای دانشجویان طراحی لباس و پارچه چیست؟
ناامید نشوند و این حرفه را جدی بگیرند. شرایط امروز بسیار متفاوت از گذشته است. در سالهای گذشته، طراحی لباس بهعنوان گزینهی آخر برای افرادی که در رشتههای دیگر پذیرفته نمیشدند، در نظر گرفته میشد. اما امروزه شرایط تغییر کرده و این رشته جایگاه جدیتری پیدا کرده است.
اگر ایدهی خاص و متفاوتی داشته باشید و اجرای آن نیز قوی باشد، حتماً دیده خواهید شد. کافی است مسیر خود را با جدیت دنبال کنید تا به نتیجهی مطلوب دست پیدا کنید.
سپاس از وقتی که به مجلهی همتا اختصاص دادید.
استیتمنت نمایشگاه:
رختُ آویز
(که همین لباس زیباست نشان ادمیت)
رخت سیاهت
همچو شبهای دلت، بلند و بی پایان؟
سفیدی تورت
نه چون مه ، مثل ابرهای بهارت ، مژده نمنم باران؟
سبزی و سرخی گلهای ردایت
مژده فصل جدید
تابستانی مفید
پر حاصل
همچو مادری ، پر ز ِ نوید؟
زردی خلخالت
نور خداست یا پاداش امید؟
هدیه یار است یا نشان سعید؟
رخت تو
خلخال تو
سربند و گلوبند تو
چارقدت
پاپوش و تن پوش تنت
همان روح تو ست، عریان!
همان ذات توست
اما عیان!
پس برتن کن روحت را
برتن کن صدایت را
نگاهت را
آوازت را
قصه هزار رنگ وجودت را
برتن کن لباست را
که همین لباس زیبایت
هست نشانی ز ادمیت.
نظری وجود ندارد! اولین نظر را شما بدهید...